» ویکی ایبوک | مرجع دانلود کتاب
» تبلیغات متنی پذیزفته می شود
لحظه های بی تو بودن
لحظه های بی تو بودن گر چه با یاد تو بود
سهم من از با تو بودن گریه و داد تو بود
غیر دل لایق ندانستم بریزم پای تو
اشك چشمانم گرفته در نبودت جای تو
قصه پایان عشق ما به هر جا سر زده
چون كبوتر بر خیال لحظه هایم پر زده
می روم دیگر زمن نامی نبر تا زنده ام
گر بگیری رد پایم بعد از این شرمنده ام
می روم با خاطرات مرده ام خلوت كنم
شاید از درد تو بر دیوانگی عادت كنم
میروم اما بدان این قلب من حیران توست
تا ابد ای نازنین چشمان من گریان توست
مطالب پر بازدید | مطالب جدید | مطالب تصادفی |